سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شرح دعای صحیفه(قسمت نهم) (دوشنبه 87/2/9 ساعت 11:14 عصر)
واجعل فی جنتک مثوای,وهب لی قوة احتمل بها جمیع مرضاتک<**ادامه مطلب...**>

واجعل فی جنتک مثوای :
خدایا جایم را در بهشت خودت قرار بده
.این جنت یا بهشت معانی زیادی دارد.معنایی که همه می دونیم و بحث بهشت آخرت است.اما معانی بیشتری رو علما و بزرگان بر این مترتب دانستند.یک معناش که مهمترین معناش هم هست همین بهشت است.

انسانها اغلبشون کسانی هستند که اگر بهشت یا جهنمی در کار نباشد اهل عبادت نیستند.این جمله ای که حضرت امام در کتاب اربعین حدیثشون نقل می کنند رو ما زیاد جدی نمی گیریم و حمل بر تواضع حضرت امام می گذاریم.جمله جمله ی قابل تاملیه.امام در مناجات خصوصی بین خودشون وخدا وقتی که مباحث شرح حدیث رو خیلی قوی و فلسفی بیان می کنند بعدیک جمله ی کاملا احساسی و عاطفی را به خداوند تبارک و تعالی عرض می کنند تو همین مقامات مناجات ما می توانیم این جمله رو داخل بدانیم.امام می فرمایند که خدایا:اگر نبود بهشت یا جهنمی من اهل عبادت و اطاعت نبودم.

معنای اول بهشت:

اینکه اگر بهشت و جهنمی نباشد عده ی زیادی از مردم اهل طاعت و عبادت نخواهند بود و از بندگی خدا فرار می کنند

شما در نظر بگیرید اغلب مردم جهان در تمام طول تاریخ خلقت اگر بهشت و جهنمی یا معادی را به آنها وعده و وعید ندهند اینها اهل طاعت و عبادت نیستند و نکته ی بعدی اینه که اصلا دنیاشون هم دنیای قشنگی نمیشه.اغلب جهانیان فعلی ممکنه مسلمان نباشند اما اعتقاد به معاد دارند حتی مکاتب غیر الهی غیر از مسیحیت و یهود و زرتشت مکاتب هندی و بودایی اعتقاد دارند که اگر در پیشگاه ربمان خوب یا بد زندگی کنیم یا اثرش رو در همین دنیا می بینیم یا وقتی از دنیا رفتیم و فوت کردیم روح ما دوباره به این دنیا برمی گردد و اگر خوب زندگی کرده باشیم مزد می گیریم و اگر بد زندگی کرده باشیم کیفر می بینیم .

آیت الله مشکینی(ره)فرمودند:در جمع یک عده از طلاب بودیم که بسیار اینها ادعای تقدس می کردند می گفت:در این جمع که بودم من برای اینها شروع کردم به تفسیر سوره ی واقعه.وقتی تفسیر می کردم می رسید به فرازهایی از بهشت و جهنم.می دونید که سوره واقعه از سوره هایی که خیلی راجع به بهشت و جهنم در آن صحبت شده.و اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین و حورالعین و فلان و....می فرمود:تا می رسیدم به کلمه ی حور می دیدم که این جمع ده پونزده نفره اباهاشون رو به دهن می کشن و یه سری هم تکون میدن.من گفتم احتمالا اینها مشکل دارند.گفتم برادرها قضیه چیه؟ما هر موقع که می رسیم به حورالعین شما اخماتون میره تو هم!گفتند:که آقا از عرفان بگید اینا چیه که شما شهوات رو برای ما تابلو می کنید.ما که نمی خواهیم بریم بهشت دنبال این کارها باشیم .اگر می خواستیم دنبال این کارها باشیم همینجا می رفتیم.بعد ایشون (آیت الله مشکینی)فرموده بودند که شما اصلا حالیتون نیست که روز قیامت چه خبره.روز قیامت بساط به یک شکل دیگست.گفتم شماها دیگه از خدا خداتر شدید
.شنیده بودیم که طرف از پاپ کاتولیک تره ولی نشنیده بودیم که طرف از خدا خداتره.خدا میگه من این نعمتها رو دادم بعد شما میگین که اینها چیه؟اینها شهواته ول کنید!
در صد زیادی از مردم برعکسند یعنی اگر که این وعده ها برای بهشت نباشد اهل کنترل خودشون نیستند.به هوای بهشت خودشون رو کنترل می کنند.درسته که به قول آقا امیرالمومنین این عبادت عبادت تجاره.فرموند:ما سه گروه عابد داریم . یک گروه از آنهاعابدانی هستند که عبادتشون,عبادت معامله گرهاست.یعنی معامله می کنند.میگه آقا من در این دنیا ازشهواتم چشم می پوشم در اون دنیا تو شهواتش رو در یک کلاس خیلی بالاتر به من بده.بعد امیر المومنین خودشون فرمودند عابدان تاجر.یعنیاینم عابده و داره عبادت می کنه.
پس یک معنای بهشت در حقیقت برای تهییج من و توست که نسبت به این نعمتهای بسیار کوچک و بسیار کم لذت دنیا چشم پوشی کنیم و دلمون رو به نعمتهای باقی خوش کنیم.که آقا امام صادق در یک جمعی برای تهییج آنها فرمودند که :کل نعمتهای دنیا را در نظر بگیرید.این جمع هم توی ذهنشون در نظر گرفتند.تمام نعمتهایی که به جسم و روح ما بر می گردد.فرض کنید یک کاغذ بدن به شما بگن که اگر قرار باشد که شما در دنیا از خداوند نعمت بخواهید خدا هم میگه من همرو بهتون میدم یادداشت کنید.چقدر میشه!!؟خیلی زیاد میشه دیگه.امام صادق فرمودند یادداشت فرمودید؟توی ذهنتون این نعمتها رو مجسم کردید؟اصحاب فرمودند بله یابن رسول الله.آقا فرمودند اینها رو تو ذهنتون داشته باشید بعد یک خاطره ی دیگه ای هم تو ذهنتون زنده کنید تصور کنید شما رفتید کنار دریای خلیج فارس ایستادید.بعد فرمودند که نوک انگشت سبابتون رو می زنید تو آب دریا بعد در میارین.بعد فرمودند:که به تریِ نوک انگشت سبابتون نگاه کنید بعد مقایسه کنید تری انگشت سبابتون رو با کل این دریایی که روبروتونه.همه گفتند درسته نسبتش خیلی پایینه.بعد فرمودند:حالا این دو تا واقعه ی ذهنی رو کنار همدیگه بذارین کل این دنیا نسبتش به یک دونه از نعمتهای بهشت,اندازه ی این تری نوک انگشت سبابه به کل دریاست
.
این صحبت آقا امام صادق آدم رو به هیجان میاره.

معنای دوم بهشت:

جنت

جنت به معنای جایی که انسان آرام می گیرد.و حتی یکی دیگه از ریشه های جنت جنه!جن یعنی چی؟جن در لغت یعنی چیزی که پنهان است و مخفی است
. مثلا چرا به بچه ای که در شکم مادره میگن جنین؟چون در شکم مادره و پنهانه.اجنه,جمع جنین است یعنی پنهانیها.

بنابراین یک معنای جنت به معنای پنهان و پوشیده است.حالا این پنهان و پوشیده به چه معناست؟؟
1.من و شما اصلا نمی توانیم درک کنیم

2. یک حالت پنهان است در پشت و روح من وشما که اگر این حالت بروز پیدا کند انسان به یک آرامش روحی می رسد


بنابراین یکی از معانی جنت آرامش پنهانی است که از جایی به ما تزریق می شود که خودمون هم خبر نداریم.مثلا شما یک لحظه احساس می کنی که خیلی شاد و شنگولی.و یکی از معانی جنت یک حالت پنهانی است که بر روح انسان وارد می شود و باعث شنگولی و شادابی روح انسان می شود که بهش میگن جنت.ما از خدا این جنت رو توقع داریم.در افواه شنیدید که میگن آقا دلت خوش.یکی از معانی جنت دل خوش است
.یعنی اگر تمام نعمتهای خدا سراغ ما بیاد اما دل انسان خوش نباشد نمی شود.

چند سال پیش یک بنده خدایی که هرکس نگاه می کرد فکر می کرد که ایشون در نعمته با من درد دل می کرد,می گفت من یک مشکلی دارم در زندگیم و تمام این مدت این مشکل جلوی چشم من در حال رژه رفتن است.حالا شما فرض کنید بهترین غذا رو در مقابلش بذارن,بهترین خونه رو بهش نشون بدن,بهترین کار,بهترین مقام,بهترین شغل,اصلا شما بگو ایشون در اوج محبوبیت و شهرت و....هر کس از دور نگاه کنه با خودش میگه این بابا غرق در خوشیه و حسابی داره کیف می کنه.اما خودش میگه من یک چیزی در مقابل چشمم در حال رژه رفتن است که دائما روح من رو داره مثل خوره می خورد.و
جنت یعنی یک حالت غیبی و پنهانی که از پشت سر میاد و این مشکل رو از جلوی چشم آدم رفع می کند و پرده ای زیبایی و آرامش جلوی انسان رو می گیرد
. برعکس میشه حالا طرف نه خونه داره,نه زندگی داره,نه مقام نه شهرت نه محبوبیت,اما چون اون پرده ی جنت جلوی چشمش هست داره کیف می کنه.

اونایی که با آیات شریفه ی قرآن آشنایند با این جملات من یادشون به این آیه بسیار بسیار پر از سر می یفته.البته همه ی آیات از اسراره.ولی یکی از آیاتی که سِر بودنش تابلوست این آیه است
یاایهاالذین آمنواالستجیبوا لله و لرسوله اذا دعاکم لما یحیکم واعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه
ای کسانی که ایمان دارید وقتی خدا و پیغمبر شما را صدا می زند که به شما آرامش دهد واین جنتی که ما اسمش رو گذاشتیم پرده ی آرامش بخش برای شما.وقتی که خدا به شما میگه که عزیز من از این لذتهای ظاهری زودگذر دنیا بگذر بگذار جنت دنیایی رو بهت نشون بدم
.دعیکم الی ضیافة الله:وقتی که خداوند شما را دعوت می کند به مهمانی خودش.اولا برای اینکه شما را شاداب وزنده کند از بین امواتی که دارند نفس می کشند و حرف می زنند و می بینند و زنده هستند ولی در حقیقت مرده اند از بین اینها نجات بدهد.خداوند تبارک و تعالی میاد بین تو وعالم خلقت یک پرده ای از آرامش می کشد که دیگه شما دلت خوشه.شنگول و شادابی.حالا هر اتفاقی که می خواد در دنیا بیفته,بیفته.
آدمایی که جنت دنیایی رو ندارند مثل مورچگانی می مونند که مورچه از خونش زد بیرون و دادو فریاد که بریزید بیرون که دنیا رو آب برد,آمدند بررسی کردند که قضیش چیه که دنیا رو آب برد.دیدیم یک بنده خدایی داشته یک لیوان می خورده ته لیوان یک مقداری آب اضافه آورده ریخته رو زمین,ریخته تو خونه ی مورچه ها.این بابا فکر می کنه که دنیا رو آب برده!

گفتیم
قلب یعنی عقل,عقل یعنی درک و درک هم یعنی برداشت از دنیا
.لذا خدا بین تو و برداشت کردنت از دنیا حائل قرار میده و تو مثل خدا فکر می کنی و مثل خدا می بینی لذا دنیارو هیچوقت آب نمی بره.چون داری از بالا به دنیا نگاه می کنی.
بنابراین این میشه معنای جنت.انسانهای کوچک هیچوقت با جنت جور در نمیان

باز آیه ای از قرآن تایید بر این قسمت از کلام آقا امام سجاد:رب الشرحی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقه قولی.خدایا قلب من رو اندازه ی قلب خودت باز کن.وقتی اینطوری شد دیدن کل دنیا برام راحت میشه

.راحت به دنیا نگاه می کند.دیگه وقتی می خواهم حرف بزنم قفل بر زبانم نیست و راحت باهات حرف می زنم.اینجاست که عقل من داره صحبت می کند.یفقه قولی:یعنی زبان من زبان عقله,زبان فقه و شناخته,زبان معرفت و شناخت است.اینها معنای جنت است.یعنی اینکه انسان به جایی می رسد که در تمام نفسهای دنیا احساس بودن در بهشت می کند.

حضرت امیرالمومنین و سلمان باهم حرکت می کردند و از قبرستانی گذر کردند(وقایعش خیلی مفصله)آخر آخر قصه اش به اینجا رسید که آقا امیرالمومنین دست سلمان رو که گرفته بودند به سلمان گفتند که یک لحظه چشمهات رو ببند سلمان چشمهاش رو بست.گفت حالا سلمان چشمهات رو باز کن,سلمان چشمهاش رو باز کرد,دوتایی تو بهشت بودند.همین بهشتی که ان شاءالله منتظر ماست.بهشت جاودان.بعد آقا امیرالمومنین شروع کردند به تعریف کردن که سلمان اینجا اینطوریه و اونجا اونطوریه و....می دونید که سلمان وقتی هم عصر آقا امیرالمومنین بود امیرالمومنین پنجاه شصت سالشون بود سلمان نزدیک به پونصد سالشون بود.بعد آقا امیرالمومنین به سلمان گفتند که سلمان دستت رو از دست من دربیار.سلمان هم ول کرد.بعد آقا امیرالمومنین خطاب به سلمان فرمودند:که سلمان تو همینجا باش,ما برمی گردیم به دنیا.خیلیه ها,یعنی آدم لحظه ی وحشت دیدن عزراییل,شب اول قبر,صراط و میزان رو احساس نکند.تو این دنیا آقا امیرالمومنین دستش رو بگیره بگه چشمت رو ببند بعد تو بهشت باشه.بهش بگه که تو همینجا تو بهشت باش.مردنتم من بعدا حل می کنم.یعنی من با عزراییل صحبت می کنم میگم این رو بنویس تو پرونده ی مرده ها.دیدین بعضی جاها تقلب می کنند.طرف تصادف می کنه تاریخ تصادفش بعد از اتمام بیمه بوده,بعد خدایی نکرده تو بیمه آشنا ی دزد داره بعد به این آشنای دزدش میگه که تاریخ تصادف من رو بزن قبل از اتمام بیمه.این دقیقا همین حالته.یعنی الان تو مردی بعد به عزراییل میگن مرگ این رو بزن یک ساعت قبل.شما خودت رو بگذار جای سلمان,خداییش سلمان خیلی انسان عجیبی بوده,سلمان گفت خب من اگر همینجا بباشم شما کجایید؟آقا امیرالمومنین فرمودند:من برمی گردم به دنیا دیگه.
سلمان در اینجا به آقا امیرالمونین عرض کرد:که علی جان بهشت من وقتی است که تو در کنارم باشی.لذا دست علی رو گرفت.واین میشه معنای بهشت
انسان به جایی می رسد که این بهشت جسمی, که خداوند برای ما آماده کرده فقط منظور نیست.خیلی از کسانی که طفلیها پا روی شهواتشون گذاشتند به این امید که در روز قیامت کلاس بالاتر از این شهوات گیر بیارن که حالا ما چشممون رو کنترل می کنیم چهار تا نامحرم رو نبینیم و هر نگاهی که نمی کنیم 250 تا حورالعین رو به عقدمون در میارن.!خب می ارزه دیگه؟خیلی از بنده های خدا که اینطوری سر نفسشون رو کلاه می گذارن و تو دنیا اینطوری زندگی می کنند به محض اینکه پاشون به بهشت باز میشه یک چیزهایی از بهشت می بینند که اصلا یادشون میره که چقدر حوری به نامشون زدن.روایت نداریم که امام صادق(ع) فرموده باشند که اولیاء خدا و شهدا اینها کسانی هستند که روز قیامت(حوری ها=نعمت های بهشتی)اینها میان گله می کنند که اینها اصلا حواسشون به ما نیست.روایت میگه مومنین و مومنات,آدمهای عادی یعنی شما. روز قیامت به جایی می رسند که اصلا دیگه حواسشون به این چیزا نیست.طوری که نعمتهای الهی میان شکایت می کنند!!اون یکی میاد میگه که آقا مثلا ایشون زن ماست یا ایشون شوهر ماست اصلا پیداش نمیشه.اون یکی میاد میگه نمیاد غذا بخوره و....!میگه آقا و ناجاهم فی عقولم:مشغول صحبت با خدا هستند
.در احوالات شهدا داریم که عند ربهم یرزقون:نزد خداشون هستند.

عین این کلمه ی وناجاهم فی عقولم رو ما در دنیا برای متقین داریم که چقدر لذت بخشه که خدا با متقین حرف می زند.این میشه جنت.منتظر هم نیست, منتظر هیچی نیست.
مثلا بهش میگی که شما نود سال دیگه عمر می کنی,میگه عمر کنم وقتی با خداست دیگه منتظر چی هست؟می دونه که خدا حائل بین ما و جهانه.یا میگی که آقا فردا صبح می خوای بمیری میگه بمیرم.آقا برزخت شش هزار سال طول میکشه,میگه بکشه.هر چی براش میگی اصلا تغییر و تحولی در روحیش ایجاد نمیشه.این میشه جنت.بهشتی که امام برای من و تو می طلبد و جا دارد که در ماه مبارک رمضان از خدا بطلبیم این معنای بهشت است.یعنی پوشیده ای پنهانی از پشت سر بر روح ما غالب می شود باعث می شود که برداشت ما در دنیا واز برزخ و قیامت برداشت شیرینی باشد.دائم در حال کیف است.

دستورالعمل:

گفتیم که در آیه شریفه ی قرآن داریم که میگه:اگر اجابت کنید فرمان خدا و رسول را برای اینکه شما را زنده کند فرقی است بین آدمیان

آدمیان زنده ی زنده

آدمیان زنده ی مرده


گفتند که آقا ما خیلی دوست داریم زنده بشیم,عبادت می کنیم,ترک گناه هم می کنیم اما بعضی اوقات هم گناه پیش میاد توبه می کنیم.حالا دستوری دارید که ما بتونیم خودمون یک جوری میانبر از راهی غیبی ,یک مقداری نفسمون و ارادمون رو تقویت کنیم زودتر زنده بشیم؟؟مخصوصا دستوری اگر تو این ماه رمضان بگید خیلی بهتره چون هوامون خیلی بهتره.سوال کردند گفتند آیا این روایت را شنیدید که اگر واقعا بر مرده ای حمد بخوانند او زنده می شود؟بارها شنیدید که اگر سه بار بعضی جاها میگه هفت بار و بعضی جاها میگه یازده بار بر مرده ای حمد خوندی و زنده نشد تعجب کن.فرمودند این دستور برای مرده های زنده است.لذا بر خودت حمد بخوان.حمد رو با توکل و توسل بخوانید و بدانید که این حمد این قدرت رو دارد که شما را از زنده های مرده تبدیل کند به زنده های زنده!

وهب لی قوة احتمل بها جمیع مرضاتک:خدایا من را یک قوتی عنایت کن که بتوانم تمام رضایت تو را کسب کنم.بسیار بسیار این جمله سنگینه.ممکنه برخی برای شرح اینطوری بگن که حالا آقا ما اینو میگیم تا به یک چیزیش برسیم.مثلا باباهه معلم بود به بچش گفت می خوای چکاره بشی گفت می خوام مثل تو معلم بشم گفت خاک برسرت تو کارگر هم نمیشی.گفت چرا؟گفت برای اینکه من می خواستم دکتر بشم معلم شدم.بعضی دعا رو اینجوری شرح می کنند.میگه امام سجاد اینقدر بالارو زده تا ما بتونیم پایین ترش رو بگیریم.این کلام بعیده چون امام نمیاد یک حرفی بزنه که درش غلو باشه.یعنی من و تو می تونیم به قدرتی برسیم که تمام رضایتمندی خدارو کسب کنیم؟؟تمام رضایتمندی یعنی چی؟
یعنی:

1.به هیچ وجه گناه مرتکب نشویم

2.به هیچ وجه مکروه هم مرتکب نشویم

3.واجباتمون رو درست درست انجام بدهیم

4.از تمام توانایی جسمیمون برای وظایف دنیوی می تونیم استفاده کنیم.ساعت خواب دقیق و میزون همون مقداری که لازمه.بیشتر نخوابیم بقیش رو به انجام وظایمون اختصاص بدهیم

5.این قدرت رو داشته باشیم بتوانیم وظایفمان رو در دنیا کشف کنیم

6.این روحیه رو داشته باشیم که بتوانیم این اعمال اجتماعی رو انجام بدهیم.

7.بتوانیم در بالاترین قله های ایمان قرار بگیریم.یعنی پله ی دهم جای سلمان


این میشه جمیع رضایتمندی خدا و دریک کلمه اگر بخواهیم جمعش کنیم یعنی معصوم
.پس جمله جمله ی خیلی سنگینیه!

حالا چطوری می تونیم به اینجا برسیم؟

نکته:اگر انسان بخواهد به این قدرت برسد باید قدرت خودش رو از کل ماجرای زندگیش حذف کند و به جاش قدرت خدا رو قرار بده

مثلا فرض می کنیم که از این ماه رمضان برادر و خواهری بسم الله گفت و قوی اومد پای کار.خیلی قوی.روزه هاشو درست گرفت سعی کرد در ایام روزه هیچ گناهی هم مرتکب نشه مخصوصا اینکه گناه نکردن در ماه رمضان زیاد هم سخت نیست..عبادتهاش درست بود,وظایف اجتماعیش رو خوب انجام داد اگر دارد درس می خواند خوب درسش رو می خونه و اگر دارد کار می کند خوب کار می کند.خلاصه خیلی خیلی عالی.صبح عید فطر هم با نهایت روحیه و خوشحالی رفت و نماز عید فطرش رو خوند و شکر کرد اللهم اهل الکبریاء والعظمة اهل الجود والجبروت,اهل العفو والرحمة.ادامه داد و نماز تمام شد.حالا بعد ازنماز عید فطر می خواهد به خونشون برگردد.یکدفعه یک مشکل نفسانی برایش پیش میاد نفس اماره یکدفعه بصورت انفجاری عمل می کند یک گناه وحشتناک ساعت ده صبح روز عید فطر مرتکب می شود.این خیلی آدم بدیه؟؟می فرمایند نه.خداوند تبارک و تعالی اینقدر بعضی وقتها نقاط ضعفمون رو نشون میده که ما بفهمیم چیزی نیستیم تا فکر کنیم کسی هستیم که هیچ قوتی نداریم.هر وقت به لاحول ولاقوةالا بالله رسیدی در نهایت قدرت قرار داری و هر وقت به خودت تکیه کردی هیچی نیستی.هر وقت به قدرت خدا تکیه کردی همه چیز هستی
.آیا من و تو می توانیم به قدرتی برسیم که تمام رضایت خداوند رو کسب کنیم؟بله.به قدرت خودش می توانیم این کار رو انجام بدیم.در دعای ابوحمزه داریم که میگه خدایا آمدنم به قدرت توست,رفتنم به قدرت توست والان هم که دارم حرف می زنم به قدرت توست.
تو مناجات فارسی در سجده های این شباتون به خداوند همین رو بگید.بگید خدایا یک وقت فکر نکنی که ده روز پونزده روز از رمضان گذشته و ما یک کمی پاک شدیم و دیگه ما آدم شدیم و همه چی حله ها.نه آقا ما اگر ماه رمضان تموم بشه شیطون برگردد من با این هوای نفسم چون ماه روزه هم تموم شده و دیگه قدرت قبل رو نداره دوباره خراب می کنم.خدایا خودت باید دست منو بگیری خودت باید به من قوت بدی.

شرط رسیدن به قدرتی که انسان بتواند جمیع مرضات الهی رو کسب کند اینست که انسان اول از قدرت خودش, خودش رو خلع کند بگه خدایا من قدرتی ندارم واگر هم کاری انجام میدم فقط و فقط به خاطر خداست.لذا هر جایی که کاری رو انجام دادی و احساس کردی که کار خوبیه شکر کن.دیشب هم گفتم که الحمدالله رب العالمین پوزبند شیطان است.هر جا دیدی که خطایی کردی بدان که خداوند تبارک و تعالی قدرتش رو یه کمی کشیده کنار تا به ضعفهات پی ببری.خیلی از گناهان مومنین و مومنات حقیقی نیست ,خیلی وقتها خداوند تبارک و تعالی برای مومنین و مومنات گناه رو پیش میاره تا من و تو به ضعف خودمون پی ببریم وگرنه ما اهل گناه نیستیم.اهل گناه یعنی کسی که برای گناه برنامه ریزی می کند ,رغبت دارد و به سمت گناه می رود و کیف می کند و کلی هم راضیه و حتی فریاد هم می زنه که ما اینکار رو کردیم خوب کاری کردیم.گناهان محبین و شیعیان امیرالمومنین از ضعفشونه و این ضعف رو هم خدا می دهد لاحول ولا قوة.لاحول به ضعف برمی گردد.لذا هیچوقت به خودت تلقین نکن که ما تونستیم فلان کار رو انجام بدیم






 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 421 بازدید
    بازدید دیروز: 16
    کل بازدیدها: 697635 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •